کانون سازندگان ساز

سازندگان ساز رویاهای خود را خلق می کنند

باور دارم اگر تمام هنرمندان همچون مهره های یک تسبیح کنار هم بایستند و یک کل منسجم را تشکیل دهیم اتفاقاتی خلق می شود که باعث آرامش روانی جامعه خواهد شد.

غزل نهانی: خلق کردن شاید پاک ترین، مقدس ترین و دلنشین ترین اتفاق پیرامون ما باشد.

خلق یک اثر هنری، خلق یک کتاب و یا خلق یک ساز..

سازندگان ساز سالهاست به نظر نگارنده در خلوت خود دست به آفرینش می زنند و هربار چوب و چسب و سیم و..به یاری آنها می شتابد تا نوایی تازه و دل انگیز در پیرامون ما به صدا درآید..

اما تا به امروز  و در سه دوره به واسطه نمایشگاهی به نام “سازخانه” بخش مهمی از سازندگان ساز از پیر و جوان کنار هم جمع شده اند و رویای خلق شده خود را با بینندگان و نوازندگان به اشتراک گذاشتند.

 حال دوره چهارم این نمایشگاه  در راه است..

هرچند نمی دانیم چه پیش می آید، شاید این نمایشگاه به بار نشیند و شاید سازندگان در همان خلوت همیشگی با سازهایشان نجوا کنند.

 

“داریوش النجری” که تجربه برگزاری “سازخانه” را در قامت مدیر هنری داشته است از همان دست خالقان و سازندگان قدیمی ساز است.

حرفهای او و بغضی که در گلو دارد نشان از تعهد سازندگان ساز به هنر و اتفاقات پیرامون هنر دارد و  او معتقد است در نهایت هنر درمان زخم های همیشگی بشر است.

ساعتی با او به گفت و گو نشستیم و آنچه می خوانید ماحصل حرف های این هنرمند است..

 

 

 

 

وقتی از چهارمین دوره نمایشگاه “سازخانه” صحبت می کنیم به این معناست که طفلی خلق شده و تا حدودی می تواند روی پای خود بایستد اما نیاز به مراقبت جدی دارد.

با این احوال آیا نمایشگاه به هدف خود دست یافته و از اساس بر چه مبنایی طراحی شد و به برگزاری رسید؟

 

اولین دوره برگزاری نمایشگاه  در سال ۱۳۸۹ بود و فارغ از اهداف برگزاری حضور من در نمایشگاه دلایل شخصی داشت.

در آن زمان شما فرض کنید ما ۴۰ سازنده ساز داشتیم که مطرح بودند و ساز آنها با قیمت خوب فروخته می شد و خلاصه شناخته شده بودند. اما مابقی چه طور؟

نه کسی آنها را می شناخت، نه کسی بهایی به آنها می داد و نه با نوازندگان ارتباطی داشتند. در نتیجه با اینکه سازهای آنها به لحاظ حرفه ای بسیار خوب ساخته شده بود اما با قیمت بسیار پایینی به فروش می رفت و کسی به خرید این سازها علاقه ای نشان نمی داد.

پیش از آن تلاش کرده بودیم که این مشکل حل شود اما ثمری نداشت تا سال ۱۳۸۹ که نمایشگاه برگزار شد و این نمایشگاه به تنهایی این مشکلات را حل کرد.

 

یعنی نمایشگاه “سازخانه” باری از دوش سازندگان ساز برداشت و مشکلات حل شد؟

 

در وهله اول تمام  افرادی که سالها خودشان و هنرشان در عرصه ساخت ساز دیده نشد به چشم آمدند. با حضور در نمایشگاه با نوازندگان و اساتید و .. آشنا شدند و سازهای آن ها دیده شد. حتی سایر سازندگان ساز را شناختند و ارتباطی میان اعضا این جامعه شکل گرفت.

افرادی که گه گاه به دلیل نبود شناخت کافی از همکاران خود دیگران را قضاوت می کردند و یا حسادتی نسبت به هم داشتند، همگی در این نمایشگاه کنار هم قرار گرفتند و دلخوری ها تمام شد و همدلی ها جایگزین شد.

 

و به لحاظ اقتصادی چه طور؟ سازخانه آورده ای برای سازسازان داشت؟

 

صد در صد..من بسیار خبر دارم که اگر کسی شاید در سال دو یا سه ساز می توانست بفروشد با حضور در نمایشگاه تعداد بسیاری مخاطب و مشتری دائم پیدا کرد و شرایط کاری اش بسیار بهتر از گذشته شد.

افراد زیادی بودند که نسبت به برگزاری نمایشگاه گارد داشتند، شاید حتی تعداد مخالفان نمایشگاه از موافقان بیشتر بود اما وقتی نتیجه را دیده اند آنها هم اعلام کردند که اتفاقات مثبت نمایشگاه فراتر از تصورشان بوده است.

در حقیقت از مهم ترین دستاوردهای نمایشگاه این بود که فروش ساز از انحصار عده ای خاص خارج شد، عده ای که به دلیل نبود شناخت کافی برای خود اسم و رسمی بی دلیل بهم زده بودند و صرفا به خاطر نامشان ساز را با قیمتی گزاف می فروختند . بدون هیچ کارشناسی..

خب بعد از نمایشگاه تا حدودی این مدل بساط ها جمع شد..

 

شروع خوبی برای یک نمایشگاه رخ داده و احتمالا  انتظار اهالی موسیقی این بوده که در ادامهاین مسیر به سلامت  سپری شود..

 

سال ۱۳۹۷ خانه موسیقی به من پیشنهاد برگزاری نمایشگاه “سازخانه” را داد و من که عموما زیر بار این مدل کارها نمی روم با وجود مخالفت های جدی اطرافیانم پذیرفتم. من حتی تجربه زیادی هم نداشتم، امکانات هم که همیشه محدود بوده اما به دلیل اثرگذاری این رخداد پذیرفتم که دبیر هنری این رویداد باشم با همه سختی ها…

 

هدف شما از پذیرش این مسئولیت چه بود؟ دلیل خاصی داشت؟

 

هدف من معرفی سازندگان مستعد و جوان و همدلی میان هنرمندان موسیقی بود.

هرکدام ما شاید بتوانیم به تنهایی به قول معروف خودمان را پرزنت و معرفی کنیم اما وقتی در کنار هم قرار بگیریم شناخت جامعه موسیقی از ما بیشتر و کامل تر خواهد بود.چه بسا سازندگان مستعدی که به دلیل همین بی توجهی ها کنار رفتند و سرخورده شدند..

و البته خوشحالم که آنچه در ذهن داشتم محقق شد

آنقدر فضای نمایشگاه خوب بود که کارکنان خانه هنرمندان از پایان نمایشگاه دلگیر بودند و می گفتند کاش بیشتر ادامه داشت. تا به حال فضایی اینقدر خوب و همدلانه ندیده بودیم…

البته ناگفته نماند خیلی کارها انجام نشد. مثلا خیلی از سازها باید کارشناسی و بعد قیمت گزاری شوند. من ۳۳ سال ساز ساختم و بارها دیده ام  سازهایی که کیفیت پایینی داشتند با قیمت گزاف فروخته شدند و این حتما نیازمند کارشناسی است . اما خب راه سختی است چون انتخاب کارشناس از قیمت گذاری بسیار سخت تر است و با اما و گرهای فراوانی روبروست.

ولی خب اگر اتفاقاتی از این دست رخ دهد بسیاری از مشکلات ما حل می شود.

 

و این نمایشگاه برای کسانی که تنها علاقمند موسیقی هستند هم فایده ای داشت؟

 

هرچند تاثیر اصلی نمایشگاه برای نوازندگان و هنرمندان بود اما بله.. آنهایی که علاقه به ساز داشتند با تعدادی سازنده ساز آشنا شدند، از روند ساخت ساز مطلع شدند و حتی این سازندگان و نوازندگان را از نزدیک دیدند و فضای گفت و گو میان آنها شکل گرفت.

 

یکی از بخش های کماکان مهجور نمایشگاه بخش سازهای ابداعی است. البته مهجور به این معنا که کمتر کسی از این سازها برای اجرای برنامه هایش استقبال می کند و یا بازاری برای فروش ندارد و در اجراهای مهم خبری از این دست ساخته ها نیست

حالا سوال اینجاست که این نمایشگاه به این بخش چه کمکی می تواند بکند؟

 

راستش را بخواهید من معتقدم کسی که ساز ابداعی می سازد در حقیقت رویاهای خودش را خلق می کند و سعی می کند رویاهایش رنگ  واقعیت بگیرد..

 

تعریف رمانتیکی بود.. یعنی در دنیای واقعی موسیقی این سازها جایی ندارند؟

 

تعریف من عین واقعیت است.مثلا ما فردی داریم به نام سیف الله شکری که از نوازندگان خوب قزوین است. سازهای بسیار زیادی ابداع کرده، بسیار خوب هم ساز می زند اما تعداد خریداران ساز او کم است هرچند تحقیق و پژوهش های او در زمینه ساز بسیار درخشان است.  او آنچه در ذهن دارد را خلق می کند و تنها خودش می تواند به زیبایی سازش را بنوازد..

من خودم هم ساز ابداعی ساخته ام .. بارها و بارها

اما می دانم در این زمینه ضعیف عمل شده.

مثلا زمانی استاد شجریان و حسین علیزاده اعلام کردند سازهای ما خلا های فراوانی دارد. استاد شجریان دست به کار شد و سازهایی طراحی کرد و ساخت که بسی جای شعف و خوشحالی دارد

اما به نظر من هیچ ساز ابداعی به حد کمال نرسیده تا به طور وسیع استفاده شود. آنهایی که سازی را ابداع می کنند خودشان با همان ساز بسیار زیبا می نوازند اما نوازنده دیگری نمی تواند با همان مهارت آن کار را تکرار کند..

قدم گذاشتن فردی همچون استاد شجریان در این مسیر بسیار مهم است ، کار بزرگی است و مسیر برای جوان ترها باز می شود ..

 

با این توضیحات نمایشگاه سازخانه نمی تواند قدمی برای سازهای ابداعی بردارد؟

 

شک نکنید حداقل تا دو سال دیگر اتفاقات خوبی برای سازهای ابداعی رخ می دهد.

ولی این مهم را فراموش نکنیم که ساخت ساز جدید اولا ذهنی باز و آزاد و متمرکز و بعد هم امکانات مالی می خواهد. یعنی کسی که درگیر روزمره و گرفتاری های زندگی است نمی تواند در این راه موفق باشد.

ساخت ساز کار بسیار پر زحمت و دشوار و پر هزینه ای است. جریان پیچیده ای دارد و نیاز به پروسه تحقیقاتی مفصلی هم دارد.

مثلا یک تیم طراح باید در کنار سازنده ساز باشد و شما فرض کنید وزارت فرهنگ اگر بودجه ای به این کار اختصاص می داد چه قدر این مسیر تغییر می کرد.. و حیف که میان آقایان از این جنس دغدغه ها نیست..

همه اقدامات و آثار و ساخته های جدید در عرصه ساخت ساز از سر عشق است و بس..

 

و اما این روزها.. حالا که فراخوان چهارمین دوره منتشر شده و عده زیادی مشتاق شرکت در این نمایشگاه هستند. از طرفی زمانه ما زمانه پر التهابی است..

با احوالات این روزها برگزاری نمایشگاه باز هم می تواند موثر باشد؟

 

سوال سختی است.. شرایطی را سپری می کنیم که تا به حال تجربه نکرده بودیم. رنگ هیچ لحظه ای که سپری می کنیم مانند قبل نیست..

نمی دانم چه پیش می آید اما مطمئنم که شرایط روانی جامعه قطعا بر روی نمایشگاه  تاثیر می گذارد. بی تردید..

اما کنار هم قرار گرفتن هنرمندان هم در این شرایط به زعم من مفید فایده است. شاید این همراهی ، این کنار هم بودن و این همدلی دردهای مشترک ما در این روزها را درمان کند. شاید فضای گفت و گویی مهیا شود و آدمها حرف بزنند

ما امروز بیشتر از هر زمان دیگری نیاز به گفتن و شنیدن داریم و شاید این فضا به این همدلی کمک کند.

هنرمندان دردهای جامعه را می شناسند و می توانند برای مرهم شدن این دردها فضایی تازه خلق کنند.

به نظرم موسیقی خوب در این زمانه می تواند مرهمی برای زخم های ما باشد و می بینیم که تا الان هم حرف های مردم در ساخته های موسیقی هویت پیدا کرده. بااخره جمع شدن هنرمندان و نوازندگان و سازندگان شاید منجر به خلق کارهایی تازه شود.

من باور دارم اگر تمام هنرمندان همچون مهره های یک تسبیح کنار هم بایستند و یک کل منسجم را تشکیل دهیم اتفاقاتی خلق می شود که باعث آرامش روانی جامعه خواهد شد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا